مختصري از داستان زهره و هاروت و ماروت ، در فرهنگ اصطلاحات نجومي :" بنابر روايات مذهبي ، هاروت وماروت دوتن از فرشتگان الهي بودند كه در زمان ادريس پيامبر و منجم در سرزمين بابل فرودآمدند تا به مردم سحر و جادو بياموزند . اما در اين سرزمين با زني مطربه به نام زهره برخوردند ، عاشق او شدند و با او گناهان زياد در زمين مرتكب شدند تا سرانجام مورد غضب خداوندي قرار گرفتند و عقوبتشان اين شد كه هر دو تا روز قيامت از موي سر در چاهي در بابل آويخته باشند و زهره هم از خداوند خواست تا جزايش موكول به جهان ديگر شود كه مورد پذيرش خداوند قرار گرفت و لذا در اين دنيا به صورت سياره درخشاني درآمد و در آسمان جاي گرفت تا در آخرت به حسابش رسيدگي شود . "

شكر و بادام به هم نكته ساز                                           زهره و مريخ به هم عشقباز    «نظامي»

بخواندي قصه هاروت و ماروت                                   حد یث خاتم و ديو و سليمان «ناصر خسرو»

زهره پنهان كه دمر هاورت را زير زمين       تو چه هاروتي، چرا مر زهره را پنهان كني «امير معزّي»

عهد شيران مي‌كند آهوي رو به باز او            راه بابل مي‌زند هاروت افسون ساز او «خواجوي كرماني»

           3 - نحس اكبر (زحل) ، در لغت نامه دهخدا آمده است :" سياره كيوان كه نام ديگرش زحل است مركب از دو كلمه كي به معني بزرگ و ون يا وان به معني مانند است و به خاطر همين آن را از همة كواكب بزرگتر و آشكارتر و دورتر مي‌دانستند . لفظ كيوان ايراني نيست ، بلكه كلمه‌اي بابلي است و براساس آنچه كه از قرائن برمي‌آيد ايرانيان ابتدا نامي براي اين سياره نداشته‌اند . اما لفظ زحل عربيست و به معني بلند است و به سبب دوريش از زمين به اين نام خوانده شده است . اين سياره نزد منجمان به عنوان نحس اكبر شمرده مي‌شود . در شعر پارسي زبان علاوه بر اينكه با نامهاي كيوان و زحل از اين سياره ذكر نام كرده‌اند ، بلكه همانند منجمان احكامي و به تبع آن نامهايي از قبيل پاسبان هفتمين طارم، پیرفلك، راهب دير هفتم، نحس اكبر، معمّر و هندوي باريك بين، هندوي پير، هندوي هفتم چرخ، پیر فلك، خادم پير، ديده بان فلك... به اين سياره داده‌اند . "

         برعكس سيارات ديگر كه گاه از اين جهات دو وجهي شمرده شده‌اند ، مثل زهره كه هم سعد و هم نشان شادي و طرب است ، كيوان را تنها به نحوستش مي‌شناسند و جز اين، مگر بلندي آن، صفتي براي آن نداشته‌اند .

         در فرهنگ اصطلاحات نجومي آمده است :" در افسانه‌هاي يوناني زحل به نام كورنوس يا فرزند زمين و آسمان است و پدر مشتري و مريخ و نپتون و افروديت بوده كه عاقبت توسط فرزند بزرگ خود زئوس يا مشتري از سلطنت خلع گرديد . با توجه به اين اساطير منجمان احكام، القاب و عناوين از قبيل كوكب پيران و دهقانان، ارباب قلاع و خاندانهاي قديم و غلامان سياه و صحرانشينان و مردم سقله و خسيس و زاهدان بي علم و موصوف به صفات مكر و كينه و حمق و جهل و بخل و ستيزه و كاهلي به آن داده‌اند . "

        4 - نحس اصغر (مريخ) ، در لغت نامه دهخدا آمده است :" مريخ يا بهرام نام سياره ی فلك پنجم است و از ستاره‌هاي نحس است و وجه تسميه آن به بهرام به خاطر جنگ و خصومت و خونريزي است. لفظ مريخ مأخوذ از كلمه مرخ است كه نام درختي است كه از چوبش تير آتش زنه درست مي‌كنند و چون مريخ در آسمان سرخ رنگ و نوراني است آنرا به آتش زنه تشبيه كرده‌اند كه سرخ رنگ است. "

         در فرهنگ اصطلاحات نجومي آمده است :" علت اينكه مريخ را بهرام نام نهاده‌اند و آن را خداي جنگ دانسته‌اند ، به خاطر اين است كه بهرام (وهران و هران) به معني فاتح و جنگجو و درهم شكننده است. به همين علت اين سياره در تصورات ايرانيان و يونان و روم ، خداي جنگ محسوب شده و با نام آرس و مارس فرزند ساتورن (زحل) و برادر ژوپيتر يا زئوس يا مشتري ناميده شده است و به خاطر همين نورانيتش است كه منجمان قديم جسارت و سفاحت و لجاج و دروغ و تهمت و زنا و خيانت را به او نسبت مي‌دهند و به خاطر همين باورها و اسطوره‌هاي قديمي است كه شاعران پارسي از مريخ با عنوانهاي مريخ سلحشور، مرغ خون آلود ، ترك خنجر كش ، امير خطه پنجم ياد كرده و از خشم و سلحشوري او سخن به ميان آورده‌اند ."

پانوشت‏ها:

          تاریخ اساطیر ایران ، دکتر ژاله آموزگار ، انتشارات سمت (سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها) ، 1374

           اوستا ، گزارش و پژوهش ، بندهای ١، ٧ ، ٨ ، کرده‌ی یکم ، آبان یشت ، یشت‌ها ، جلیل دوست‌خواه ، انتشارات مروارید ، چاپ چهارم ، ١٣٧٧

          اوستا ، گزارش و پژوهش ، بند‌های ٤٣، ٤٤، ٤٥، ٤٦، کرده‌ی یازدهم ، رام یشت ، یشت‌ها ، جلیل دوست‌خواه ، انتشارات مروارید ، چاپ چهارم ، ١٣٧٧

           بخش نهم بندهش - نوشته  فرنبغ دادگی - انتشارات توس - مهرداد بهار

            پژوهشی در اساطیر ایران ، مهرداد بهار ، انتشارات آگاه ، چاپ چهارم ،  ١٣٨١

آناهیتا ، ایزد بانویی از تبار خدایان کهن ، نویسنده مقاله  ، سوزان گویری  

شناخت اساطیر ایران، جان هینلز ، ترجمه ژاله آموزگار و احمد تفضیلی ، تهران 1368

ایران از آغاز تا اسلام ، رومن گیرشمن ، ترجمه محمد معین ، تهران 1368

ایران در زمان ساسانیان ، آرتور کریستن‏سن ، ترجمه رشید یاسمی ، چاپ پنجم ، تهران 1367

 پژوهشی در اساطیر ایران، مهرداد بهار، انتشارات آگاه، چاپ چهارم، ١٣٨١
آناهیتا در اسطوره‌های ایرانی ، سوزان گویری ، انتشارات جمال‌الحق ، چاپ دوم ، ١٣٧٥

اساطیر ایران باستان ، جُنگی از اسطوره ها و اعتقادات ایران باستان ، عصمت عرب گلپایگانی ، انتشارات هیرمند ، 1376

زن در اساطیر ایرانی ، در حیات اجتماعی زن در تاریخ ایران ، ولی، عبد الوهاب ، دفتر اول ، تهران 1369

            فرهنگ فارسي معين، محمد معين، اميركبير، تهران، 1360.

         فرهنگ يا لغتنامه دهخدا، علي اكبر دهخدا، موسسه لغتنامه

          فرهنگ اصطلاحات نجومي، ابوالفضل مصفی، تبريز، دانشكده ادبيات، 1357