بازنویسی حکایات گلستان سعدی از نظم و نثر کهن به نثر نو 9
حکایت
روزی در کنار آرامگاه یحیی پیامبر در دمشق به نیایش مشغول بودم . ناگهان یکی از پادشاهان عرب که به بی عدالتی و ستم مشهور بود وارد حرم شد و پس از زیارت و نماز و دعا ، شروع به حاجت خواستن کرد زیرا در درگاه خداوند درویش مستمند و بزرگ ثروتمند همگی برابرند و بنده ای بیش نیستند . آن هایی که ثروتمند تر هستند نیاز ها و حاجات بیشتر دارند .
پادشاه نزد من آمد و گفت :" من از دشمنان ترس بسیار دارم ،از آن جا که تو درویشی راستگو هستی ، می خواهم به من نصیحتی بکنی ! " به او گفتم : " نسبت به مردم ضعیف رحم داشته باش و به آن ها بخشش کن تا تو را از آسیب دشمنان در امان بدارند . چون نیرومند و توانا هستی نباید افراد ضعیف و ناتوان را بیازاری . دست نیازمندان را بگیر تا آن ها هنگام نیازت به تو کمک کنند .نباید پس از بدی کردن به مردم توقع نیکی کردن و یاری از آن ها داشته باشی . باید با دادگری با مردم رفتار کنی تا در روز رستاخیز (قیامت) خداوند با دادگری حق آن ها را از تو نستاند . انسان ها همانند اعضا یک بدن هستند زیرا که در هنگام آفرینش همگی انسان ها از خاک آفریده شده اند .
"بنی آدم اعضا یک پیکرند که در آفرینش ز یک گوهرند"
اگر برای انسانی دچار مشکل شود ، همچنان که درد یک عضو بدن اعضا دیگر نیز تحت تاثیر قرار می دهد ، سایر انسان ها نیز اندوهگین شده و برای یاریش می شتابند . اگر انسانی از درد و رنج انسان دیگر متاثر و غمگین نشود شایسته نیست که او را انسان (به قول سعدی آدم) بنامیم .
حکایت
در بغداد یک درویش مستجاب الدعوه (کسی که دعا هایش نزد خداوند قبول می شود ، و به دنبال زراندوزی و مال دنیا نیست .) وصف او به گوش حجاج بن یوسف (فرماندار بغداد) رسید ، او را فراخواند و گفت :" برای من دعایی کن ! " درویش گفت :" خدایا جان او را بگیر ! " حجاج گفت :" این چگونه دعایی بود که توکردی ؟ !" درویش گفت :" این دعایی خیر برای تو و همه مسلمان است ! تو زیردستان و مردم را می آزاری . گمان می کنی چقدر در جایگاه و مقامت باقی بمانی ! با این مردم آزاری و ستم تو ، برای مردم و خودت مرگ تو از زنده ماندنت بهتر است .
حکایت
پادشاهی از پارسایی پرسید :" کدام عبادت از سایر عبادات برتر است ؟ " پارسا گفت :" خواب نیم روزی بهترین عبادت است ، تا مردم اندکی از آزار تو در امان باشند . "
ستمگری دیدم که خوابیده است . با خود گفتم همین که این فتنه گر خوابش برده بهترین اتفاق است و کسی که خوابش از بیداری او بهتر است ، مردنش از زنده بودن بهتر است .